ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

حرفهاي دوستانمون در شهواني از جمله امين آقا

AMINAGHA
با سلام به امیر سکسی عزیز
من خودم یکی از کسایی هستم که داستانات رو می خونم تو سایتت هم عضو هستم
قبول هم دارم که خیلی از داستانات رو خودت نوشتی ولی دوست من من هیچ کدوم
از داستان هایی رو که تو سایت شهوانی گذاشتم رو از تو کپی نکردم من هیچ
وقت ادعای داستان نویسی هم نکردم تو شهوانی هم مینویسه فرستنده امین اقا
همون طوری قبول دارم خیلی از داستانات رو خودت نوشتی خیلی هاشم از سایت
های قدیمی کپی کردی پس انصاف نیست به من بگی دزد داستانبرای مثال من بچه
میخوام -آموزش سکس به دخترهام و خیلی های دیگه ازت ممنونم ولی ادم خوبه
انصاف رو رعایت کنه اگر داستان های تو بودن دلیل بر پا فشاری بر روی حرفم
نداشتم امیدوارم قبول کنی و اتهاماتی رو که به من میزنی رو پس بگیری
امیدوارم حرفام به گوشت برسه از دوستان بیطرف هم میخوام اگر چند ساله که
دارن داستان میخونن نظرشون رو بدن

ayhan
سلام به همه دوستان راستش من
سلام به همه دوستان
راستش من چند وقته که ناظر بر بحث های داغ و شیرین دوستان عزیز و ادمین
محترم درباره سایت آقا امیر هستم.
راستش من از وبلاگ نویس های قدیمی داستان های سکسی بودم و همچنین از فعال
ترین کاربرای آویزون.
نمیدونم برا چی خودم و وارد بحثتون کردم ، اما می خوام برخی نکات برا
دوستان آشکار شه...
1- امیر اسمش وبلاگ نویس هستش و اگرم مطالبی که خودش مینویسه در سایتهای
دیگر هست نباید اینقدر قشقرق به پا کنه.
2- حتی سایت آویزون هم با اون همه نویسنده و مدیر هم مطالبش کلی مال خودش نبود
3- آقای امیر خان خودتم که برخی از داستان های آویزون رو تو آرشیوت
گذاشتی ( البته من هنوز سایت رو ندیدم ولی به استناد حرف های دوستان )
4- اگه ناراحت نمیشی امیر خان یه نصیحت کوچیک هم بهت می کنم ، اگه می
خوای حرفت رو گوش کنند با ملایمت و خواهش حل کن نه با قشقرق و...
ادامه نظرم رو می زارم برا وقتی که از وبلاگت دیدن کردم.
راستش ببخشید که این حرفا رو گفتم اما این بحث مال 2 سال پیش هم بوده و
ادامه هم خواهد داشت البته اون زمون این سایت ها نبودن. تعقیب کننده های
داستان می دونن که تا داستان جدید میومد رو نت همه وبلاگ ها تو آرشیوشون
می ذاشتن و این خودش به نظر من ایراد نیست. چون منی که نمی تونم وارد
سایت امیر بشم گناهم چیه که از داستان جدید محروم شم.
اگه دوستان لطفی کنند و بگند که وبلاگ امیر سکسی به چه صورت باز میشه
ممنوم میشم ، آخه من چن وقته که هر چی سایت رو باز میکنم فقط یه صفحه
سیاه میاد که داخلش اسم وبلاگ کمی توضیحاته... هر چی هم صبر میکنم وبلاگ
باز بشه نمیشه.
ببخشید از فضولیم. اما یه خبر خوب هم براتون دارم. تمام داستان های قدیمی
وبلاگ ها و سکاف و آویزون و... در آرشیوم هست. البته کمی زمان می بره تا
کامل بشه ولی سعی خودم و می کنم که به زودی به صورت فایل ورد در اختیار
دوستان قرار بگیره.

power_sex
من از هر دو سایت داستان میخوانم و از هر 2 سایت رازی هستم با نظر امین
هم موافقم امیر خیلی از داستانها رو خودش نوشته(ار نظر من) ولی نه همش رو
به نظر من به جای کل کل کردن با هم اگر بتونین با هم 1 سایت رو مدیریت
کنین خیلی موفق ترین برای مثال شهوانی طراحی سایت خیلی قویی نسبت به امیر
سکسی داره و داستانهای امیر که بعضیهاش اینجا نیست خیلی خیلی جالبه ولی
هم پیدا کردن داستانها سخته هم چون زمینه مشکیه ادم سخت تر میتونه بخوانه
و زود خسته میشه
در کل دم جفتتون گرم

pan
به امین اقا
داداشه گلم خواستم بگم شما اینا میای مییوسی خودشم تو تایپیکهای انجمن
داری به سایت بی احترامی میکنی مسعله های خودت رو جایه دیگه حل کن درسته
ادمین پاک میکنه اما کارت بده

5 نظرات:

رئوف دادا گفت...

داداش امیر این ها رو خوندم و از حرف هاشون کلی نارحت شدم و باید هم بهشون بگی که کپی داستان عیب نیست اما ذکر نکردن منبع عیبه راستی بیشتر به خاطر حرف تو نارحت شدم که گفتی وبلاگت رو حذف می کنی!!؟!!
اصلا به حرف شون گوش نده ما با تو هستیم.
مگه نه دوستان امیر سکسی؟
دلم می خواد نظر بقیه دوستان رو بدونم (با نظراتون امیر رو دل گرم کنید)

قربان مرامت

‏§¤[رئوف]¤§

KIAN_DUBAI گفت...

DADASH AMIR RAUF DADA RAST MIGE MANAM BA RAUF DADA MOVAFEGHAM AMIR SEXY MA BA TO HASTIM WEBLOGETO HAZF NAKON KOJA BERIM AZ INJA BEHTAR HAM KHODET BAHALO BA MARAM HAM DASTANAT TAK AMIR JAN BA GHODRAT EDAME BEDE HARF ZIADE HARF MOFTZANO KHOD SHIRIN HAM KE TA DELET BEKHAD

ایرانی گفت...

باسلام خدمت همه نظردهندگان ودوستان و خوانندگان ومدیران سایتها ..من الان حدود 6ماهه که داستانهای خیالی سکسی را در سایتها مطالعه کرده 5ماهه که نویسندگی می کنم .نان و حلوا که تقسیم نمی کنند که بر سر لحاف ملا دعوا بیفتیم یا بیفتید.یه چیزی که حداقل سی چهل در صد داستانها می شه بین چند تا سایت بزرگ و فعال مشترکه که اکثرا آویزوونش می کنن به سایت اویزون که تاحدود زیادی هم درسته ولی همش که نمی توان به دنبال شجره نامه بود در مورد بقیه داستانها هم تقدم و تاخر انتشار داریم آنهایی هم که نویسنده دارد مشخص است .از آنجایی که هدف مشترک همه سایتها سرگرم کردن خوانندگان می باشدچه اشکالی دارد با اشاره کردن به منبع داستان یاد آورزحمت ناشر اصلی آن گردیم وبی جهت با یکدیگر درگیرنشویم .خوانندگان با این روشنگریها خود متوجه حق و ناحق می گردندولی نباید کاری کرد که به خاطر این بحث هااسباب خنده شان را فراهم سازیم البته خنده هایی ازروی تاسف .داستان دزدی ..کپی برداری بدون نادیده گرفتن زحمات ناشر..نشان دهنده ضعف وکمبودوبی محتوابودن سایت متقلب است مگر می خواهند جایزه نوبل بدهند که برخی سعی دارندداستانها را به نام خود تمام کنند.در هر حال رفتار و عکس العمل بی توجهانه یاکم توجهانه سایتهای دیگر و از طرفی بر خورد گرم امیر واخلاق او وپربار بودن سایتش واستقلال بیشتر او در انتشار وانتخاب داستانهایش برآنم داشته که نوشته هایم را فقط برای او بفرستم وسایرین هم با اجازه امیر و یا اشاره به سایتش حق انتشارمطالب ی بنده را دارند ومطمئنم که در مرام امیر انحصار طلبی وجود نداشته با رعایت اصول چنین اجازه ای را به سایرین خواهد داد که داده است .با هم دوست و برادر و یار و رفیق باشیدکه آن کس سربلند است که فروتن باشد.موفق و سربلند باشید..ایرانی .

sia گفت...

سلام. این یه تیکه از اول یه داستانی که پایین میذارم رو تو یه سایت دیگه دیدم. مطمئنم که سبک نوشتن شما بود و اونا طبق معمول دزدیدنش، ولی عنوان داستان رو تغییر داده بودن و ناقص هم منتشرش کردن. اگه میشه لطف کن اسم داستانو واسم بذار (البته اگه یادت میاد) که میخوام بخونمش. چون خیلی باحال بود. اینم متن:
.
"""""من و داداش و مامانم با هم زندگی می کردیم . من که از سربازی اومدم داداش کوچیکه ام رفت خدمت . من اسمم فرشید و مامان اسمش فرشیده هست . من 21 سالمه و مامان 47 سالشه . داداش فرید منم که تازه رفته خدمت حدود 19 سالشه . بابام مرده و مامانم دبیر باز نشسته دبیرستانه . از اون زنای خشن و استواره . روحرفش نمیشه حرف آورد . خیلی هم راحت تو خونه پیش ما می گرده . ما دیگه عادت کردیم . جرات نداریم بهش بگیم بالای چشمت ابروست . از اون زنای شوخ و شنگ و اهل حاله . وقتی عروسی و جشنی میشه اوه بیا و ببین از یه دختر جوون هم سکسی تر میشه . چه رقصایی می کنه . چه چکمه ها و جورابایی می پوشه . همش با خودم فکر می کردم اون با این اوضاع و احوال یعنی می تونه دوست مرد یا پسر نداشته باشه ؟/؟ من که به دیدن اون گاهی وقتا به هوس میفتادم . یه نکته دیگه این که اون خونه کاملا لخت پیشم می گرده و پیش داداش منم همین طور . از منم می خواست واسه این که یه دست باشیم منم مثل اون لخت بگردم . اولش سختم بود و اعتراض می کردم ولی بعدش مجبورم کرد . ولی من سعی می کردم زیاد نگاش نکنم که یه وقتی کیرم شق نکنه...."""""
.
منتظرم.. مرسی..

ایرانی گفت...

با سلام و درود به داداش سیای عزیز.. حدست کاملا درسته . نویسنده این داستان تک قسمتی من هستم . اسمش هم اینه .. غریب نوازی بسه مامان ...که در قسمت حروفی سایت میشه پیداش کرد .. حالا اگه پیداش نکردی من تاریخ انتشارشو می تونم پیدا کنم بگم .. دستت درد نکنه و خسته نباشی که به داستانهام توجه داری . با تشکر .. ایرانی

 

ابزار وبمستر